هنگامی که حضرت موسی به همراه حضرت خضر رسیدند به جایی که حضرت می بایست آخرین ماموریت خودشون رو انجام بدند یعنی مرمت دیوار.هنگامی سنگ رو از زیر در آوردند این جملات روی اون نقش بسته بود:
عجیب است کسی که تقدیر الهی را باور دارد اما زانوی غم در بغل گرفته است.
عجیب است کسى که به مرگ یقین دارد، امّا باز به شادى و خوشحالی مشغول است.
عجیب است کسى که به روز قیامت اعتقاد دارد، امّا باز به ظلم و ستم گریش ادامه می دهد.
عجیب است کسى که عدم ثبات و دگرگونى دنیا را نظاره گر است، امّا باز به دنیا اعتماد می ورزد.
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 1:58 عصر روز پنج شنبه 91 اردیبهشت 28